رونق زندگی در سکونتگاه های غیررسمی و حاشیه نشینی
به گزارش وبلاگ مایکروتاچ، اینجا، همه چیز موقتی است. اضطراری، فوری؛ در مورد زندگی در مناطق حاشیه نشین صحبت می کنم. آلونک نشین، مردمان حلب آباد و زاغه نشین اسامی و عناوینی است که محل های حاشیه ای و سکونتگاه های غیررسمی را با آن می شناسیم. براساس بررسی های وزارت راه وشهرسازی به منظور شناسایی سکونتگاه های غیررسمی تا به امروز مطالعاتی در 77شهر در قالب 851 محله غیررسمی با مساحت 52 هزار و 443 هکتار و جمعیتی بیش از 5 میلیون و 900هزار نفر انجام شده است.
شهروند در ادامه نوشت: تهران، مشهد، زاهدان، تبریز و اصفهان به ترتیب شهر هایی هستند که بیشترین تعداد اسکان غیررسمی را دارند و نیازمند بهبود هستند. وخیم شدن وضع معیشت خانوار به سبب افت درآمد، افزایش تورم و گرانی که با رشد درخور توجه مسکن روبه رو شده، باعث رونق و افزایش زندگی در این سکونتگاه ها در یک سال جدید شده است.
براساس گزارش های منتشرشده، به طور متوسط تعداد محلات غیررسمی استان تهران در فاصله سال های 1390 تا 1395، 50 محله بوده و جمعیت کل حاشیه نشین این استان در سال 1390، 446 هزار و 781 نفر و مساحت محلات غیررسمی آن 5 هزار و 366 هکتار برآورد شده است. به همین منظور به بررسی آسیب های اجتماعی از نگاه تحلیلگران جامعه شناسی شهری پرداخته ایم. آنچه در ادامه می آید شرحی از این گزارش است.
در پی افزایش بی رویه جمعیت، ما با افزایش بیکاری، فقر، توزیع ناعادلانه ثروت و ... روبه رو شد ه ا یم و علاوه بر اینها، حاشیه نشینی در شهر ها هم تبدیل به یکی از بغرنج ترین مسائل شهری شده است.
در بسیاری از مناطق حاشیه نشین، زیرساخت های کافی برای داشتن یک زندگی بی دغدغه فراهم نیست، ولی از سال1393 تا به امروز با اجرای طرح تحول سلامت، اوضاع بهداشت و درمان در این مناطق کاملا متحول شده و سلامت ساکنان سکونتگاه های غیررسمی در اولویت قرار گرفته است و درحال حاضر بسیاری از ساکنان این مناطق به خدمات اولیه بهداشتی و درمانی دسترسی دارند.
به طور مثال کافی است از بزرگراره امام رضا (ع) 10 کیلومتر پس از محدوده شهری شهر برانید تا تصاویر عجیب وغریبی را از زندگی در سکونتگاه غیررسمی مشاهده کنید، در منطقه ای که هیچ ذهنی نمی تواند تصوری از زندگی شهری را در آن تداعی کند، در انبوه نخاله های ساختمانی، خانه هایی با کپر های خشتی را می بینید که فاقد هرگونه امکانات بهداشتی و رفاهی هستند.
سکونتگاه های غیررسمی باری اضافه بر دوش شهر است که در شرایط بحرانی بیشتر از گذشته بر شانه های شهر فشار می آورد. اسکان مهاجران در حاشیه شهر ها و ایجاد سکونتگاه های غیررسمی ازجمله معضلات شهرنشینی طی چند دهه گذشته بوده است، این مناطق به صورت غیرقانونی ایجاد شده اند، جزو محدوده خدماتی شهر به حساب نمی آیند و بیشتر مواقع از خدمات شهری مناسب نیز محروم هستند.
مسکن؛ یک حق شهروندی
محدوده غیر رسمی یک خط قرمز است برای افرادی که به امید زندگی بهتر حاشین نشین شهر ها شده اند، زرق و برق و جاذبه های شهری، استفاده از امور رفاهی و برخی از امکانات در شهر ها اولین عاملی است که جمعیت روستایی را به این مناطق حاشیه ای کشانده است.
آسیب های اخلاقی، بزهکاری، اعتیاد و خشونت ازجمله معضلات و چالش هایی است که بسیاری از کارشناسان در واکاوی و بررسی سکونتگاه های غیررسمی و حاشیه نشینی مطرح می کنند؛ اما فرشید مقدم سلیمی، جامعه شناس شهری رای و نظر دیگری در این باره دارد. او معتقد است سکونتگاه رسمی و غیررسمی یک تعریف و مفهوم دولتی است که برآمده از قوانین و آیین های تعریف شده در حوزه محدوده شهری است.
به نگاه این کارشناس این تعریف را نمی توان به عنوان یک تعریف صحیح نیز پذیرفت: دولت ها قواعد معین خود را دارند، آن ها الزاما بی طرف نیستند و رفتار آن ها را نمی توان خارج و فرای طبقات تعریف کرد. بنا بر نگاه این پژوهشگر با توجه به اصل 43 قانون اساسی، ارایه مسکن ازجمله حقوق اساسی است که حاکمیت باید به آن عمل کند. فرشید مقدم سلیمی معتقد است که ذکر مکرر عناوین بزهکاری، اعتیاد و خشونت در مناطق حاشیه نشین، در پژوهش ها و فعالیت های رسانه ای با اصل بی غرضی و بی طرفی در تضاد است.
اهمیت ارایه خدمات در مناطق حاشیه ای
در سال های اخیر الحاق قانونی برخی از این مناطق حاشیه نشین به حوزه خدماتی شهر طی سال های گذشته، شهرداری را ملزم به ارایه خدمات اولیه کرده است، اما این مناطق همچنان مسائل خاص خود را دارند و افراد ساکن در آن ها با حداقل امکانات و استاندارد ها زندگی می کنند، مسائل حاد اجتماعی، کالبدی و مالی، کیفیت زندگی ساکنان این نواحی را به حداقل ممکن کاهش داده است. اگرچه برخی از کارشناسان معتقدند که ارایه خدمات در خارج از محدوده شهری منطبق بر قواعد شهرسازی نیست.
مقدم سلیمی، پژوهشگر حوزه شهری ضمن تأکید بر ضرورت حمایت از افراد فرودست جامعه لزوم ارایه خدمات در این مناطق را اقدامی مثبت می خواند و می افزاید: ارایه خدماتی رفاهی در این مناطق امری ضروری است که در دهه گذشته همچون دهه 60 شاهد آن بوده ایم، اما امروز با توجه به رویکرد و مسأله های مدیریت شهری این حمایت ها دنبال نمی شود.
حق زندگی حتی در مناطق غیررسمی
هیچ دولتی حق ندارد با قوانین، آیین نامه و بولدوزر سرپناه شهروندان خود را تخریب کند. این گزاره ای است که فرشید مقدم سلیمی در خصوص حق زندگی شهروندان در محل های خارج از محدوده شهری یا آنچه سکونتگاه های غیررسمی عنوان می شود، مطرح می کند. این کنشگر اجتماعی با تأکید بر اصل 43 قانون اساسی معتقد است که دولت باید با سیاست گذاری صحیح در جهت کاهش فاصله طبقاتی شرایط زندگی را برای تمام شهروندان فراهم کند، نه آنکه سکونتگاه و سرپناه یک خانواده را اگرچه غیرمهندسی و غیراصولی باشد، تخریب کند.
این جامعه شناس در ادامه به رد این مفهوم رایج پرداخت که چالش های اجتماعی در طبقات فرودست بیشتر است و بیان نمود: این نگاه که معتقد است فرد بالانشین نسبت به شهروند فرودست شهر تهران فرهیخته تر است؛ نگاه غلطی است. یکی از آمار های ارایه شده در خصوص میزان کار نشان می دهد که ساعات کاری و اشتغال در مناطق پایین تهران بیشتر است، اما درآمد در مناطق بالانشین است. در خصوص حاشیه نشینی هم نباید تعریف ما همراه با عنوان بزهکاری و اعتیاد و... باشد.
شهر؛ بازتاب نابرابری های اجتماعی و مالی
سکونتگاه های غیررسمی باری اضافه برای شهر هستند، درحالی که ساکنانی زنده دارند، افرادی که با دلایلی موجه اقدام به مهاجرت کرده و برای پیدا کردن شغل و کسب درآمد مناسب در حاشیه شهر های بزرگ ساکن شده اند. این بار اضافی در زمان وقوع بحران ها ازجمله بحران اخیر، بیشتر بر شانه های شهر ها فشارمی آورد، در نگاه اول شاید سطح بالای واگیر این بیماری علت گسترش سریع این ویروس در فضا های شهری شناخته شود، اما بهتر است نوع تعاملات نواحی حاشیه شهر با شهر مادر، همین طور علت شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی نیز بررسی و یکی از دلایل آسیب پذیری بالای شهر ها در مواجهه با این بیماری بیشتر تبیین شود.
به گزارش ایمنا، سولماز حسینیون، پژوهشگر مستقل شهری که روی مسائل و مسائل سکونتگاه های غیررسمی پژوهش کرده است، می گوید: به مسائل این سکونتگاه ها باید از چند بُعد توجه شود، درحالی که مشکل سکونتگاه های رسمی عمدتا به صورت مقطعی و تک بُعدی بررسی می شود.
او می افزاید: تصمیماتی که در مقیاس آمایش سرزمین گرفته می شود، منجر به شکل گیری و توسعه این سکونتگاه ها شده و با گذشت سال ها هنوز طرح آمایش سرزمین با بهره گیری از دیدگاه جدید برای کشور تهیه نشده است که این خود نشان از بی توجهی نسبت به اهمیت این برنامه کلان دارد.
معضلات سکونتگاه های غیررسمی
این پژوهشگر مستقل شهری اظهار می کند: این مناطق در حالت عادی نیز مسائل و مسائل زیادی دارند، اما معضلات آن ها در مواقع بحرانی بسیار پیچیده تر می شود، بنابراین نحوه مدیریت این مناطق، هم در شرایط عادی و هم در بحرانی سخت است و نیازمند دیدگاهی چند مقیاسی است.
حسینیون تصریح می کند: بیشتر ساکنان این مناطق باید مسافت زیادی را طی کنند تا برای کسب درآمد به شهر های بزرگ بیایند و در کارخانجات و صنایع اطراف شهر ها مشغول به کار شوند، بنابراین ماهیت چنین نواحی این است که جابه جایی پیوسته جمعیت بین حاشیه شهر ها و مادر شهر ها برقرار است که در شرایط بحرانی مانند کرونا، وضع را چندین برابر وخیم می کند، درحالی که از سال 97 و همزمان با موج گرانی ایجادشده، شاهد رشد چند برابری ساکنان این مناطق بوده ایم.
این پژوهشگر مستقل شهری تأکید دارد: نگاه به سکونتگاه های غیررسمی، همان نگاه نسبت به بافت های فرسوده داخل شهر ها بوده که همواره تنها یک نسخه برای این نواحی پیچیده شده است، مدیران اغلب در نظر داشته اند که فرآیند نوسازی را در این مناطق انجام دهند و آن ها را به شهر ها اضافه کنند، درحالی که بسیاری از این ساکنان تمایل دارند در صورت بهبود شرایط زندگی به محل قبلی سکونت خود بازگردند.
استمرار جریان جمعیتی از حاشیه به سمت مرکز شهر ها
حسینیون تأکید کرد: در شرایطی مثل شیوع کرونا، استمرار جریان جمعیتی از سمت سکونتگاه های غیررسمی و حاشیه شهر ها به سمت مادر شهر موجب تشدید بحران هایی مانند کرونا می شود، زیرا جابه جایی افراد بزرگ ترین عامل شیوع این بیماری است و باید جلوی آن گرفته شود.
او می گوید: این افراد منبع درآمد پایداری ندارند و اکثرا روزمزد هستند، به علاوه خودرو شخصی نیز ندارند و برای اینکه خود را به محل کار برسانند، باید حتما از وسایل حمل ونقل عمومی استفاده کنند و این خود عامل شیوع بیشتر بیماری است.
این پژوهشگر مستقل شهری می افزاید: بسیاری از امکانات مورد نیاز زندگی در این سکونتگاه ها وجود ندارد و ساکنان برای رفع نیاز های خود مجبور به جابه جایی هستند و باید مرتبا از محل زندگی خود خارج شوند، به علاوه از نظر مالی نیز توان خرید اقلام بهداشتی مثل ماسک و دستکش یا شست وشوی مستمر را ندارند.
حسینیون ادامه می دهد: به طور مثال شهر گلستان که در فاصله 18 کیلومتری تهران است، به صورت پیوسته آب لوله کشی ندارد و ساکنان به صورت هفته ای تانکر های آب را پر می کنند، بنابراین مجبور هستند این آب ذخیره شده را با اعمال محدودیت و با ملاحظه استفاده کنند.
20 میلیون نفر ساکن سکونتگاه های غیررسمی
او ادامه می دهد: در چنین شرایطی و به عنوان یک پاسخ آنی باید بسته های حمایتی مالی و بهداشتی در اختیار افراد کم توان قرار داده شود، ظاهرا دولت بسته های حمایتی را برای چهار میلیون نفر در نظر گرفته است، درحالی که بنا بر آمار ارایه شده وزارت راه وشهرسازی، 20 میلیون نفر در سکونتگاه های غیررسمی زندگی می کنند.
این پژوهشگر مستقل شهری اظهار می کند: بزرگ ترین نکته، درس دریافت از گذشته است، ما باید ارتباط بین مادر شهر و سکونتگاه های غیررسمی را چند بُعدی تر بررسی کنیم تا خود را برای بحران های بعدی تجهیز و آماده کنیم.
حسینیون عنوان می کند: بسیاری از این سکونتگاه های غیررسمی در حوزه خدمات شهرداری نیست، زمانی که ما از مدیریت یکپارچه شهری به خصوص در شرایط بحرانی صحبت می کنیم، تمامی بخش های مدیریتی، بهداشتی و زیرساختی وزارت راه وشهرسازی در این ارتباط مسئول هستند، اما مدیران ما با هر بحران و مسأله ای تک بُعدی برخورد می کنند.
او می افزاید: نظافت خیابان ها، جمع آوری پسماندها، پاکسازی فضا های شهری و توزیع بسته های بهداشتی ازجمله اقداماتی است که شهرداری می تواند انجام دهد، اما این اقدامات نقش مُسکن دارد و تا زمانی که ارتباط بین بحران ها و سازمان های مسئول به روشنی تبیین نشود، شاهد بروز مسائل حاد در زمان وقوع بحران هستیم.
بررسی ابعاد اسکان غیررسمی در شهر
این مساله در نشست بررسی ابعاد اسکان غیررسمی در شهر که توسط دفتر قزوین انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد نیز مورد واکاو و بررسی قرار گرفت، اسدالله نقدی (عضو هیأت علمی و معاون دانشجویی دانشگاه بوعلی همدان) در این نشست در خصوص این مساله گفت: ما به لحاظ تاریخی جامعه شهری نبوده ایم و درواقع ما در حدود سال های 1250 یعنی دوره ناصری، جامعه شدیدا روستایی-عشایری بودیم.
در انگلستان از سال 1600 تا 1900 یعنی 300 سال طول کشید تا یک جامعه 80 درصد روستایی به جامعه شهری تبدیل شود، اما ما با سرعت سرسام آوری این تحول را طی کرده ایم. یعنی بهتر است بگویم که جمعیت 15 درصدی شهری ما در 1250هجری -شمسی تا امروز سیر 75 درصدی داشته است و بیش از 75 درصد جمعیت 80 میلیونی ما در شهر ها زندگی می کنند.
درواقع 60 هزار نقطه روستایی ما تقریبا به 30هزار نقطه روستایی رسیده و می توان گفت این 30 هزار نقطه روستایی که ناپدید شده است در همان نواحی حاشیه شهر ها جا گرفته اند. در اولین سرشماری نفوس و مسکن 1335 ما 199 شهر داشتیم با 5 میلیون و 900 نفر جمعیت که این 199شهر امروز تبدیل به 1300 شهر شده است که مازاد جمعیت شان در همان مناطق حاشیه زندگی می کنند. بنابر آمار های رسمی وزارت کشور 12 میلیون نفر و بنابر آمار های غیررسمی بیش از 15 میلیون نفر در این مناطق زندگی می کنند.
می خواهم به گزارشی اشاره کنم که شورای اجتماعی کشور که کارش رصد مسائل اجتماعی کشور است، انجام داده است و حدود 30 استاد مبرز با تخصص های مختلف در آن فعالیت کرده اند و حاشیه نشینی در صدر مسائل اجتماعی کشور عنوان شده و اعتیاد، بیکاری و طلاق در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
او افزود: ایده حق به شهر این است که فضا بازتاب نابرابری های اجتماعی- مالی می شود و این نابرابری تجسد فیزیکی پیدا می کند، مثلا در ایران تا حدود سال های 1300 محله های شهر ایرانی برش های فرهنگی-اجتماعی داشت و ارامنه، زرگرها، قاشق تراشان و ... در محلات با بافت فرهنگی-اجتماعی مشابه بودند و یک حکیم حاذق در کنار یک درمانگر معمولی ساکن بود، اما بعد از سال 1300 معیار شهر ما مالی شد، یعنی درواقع پیشینه شما، شغل، شهری یا روستایی بودن و ... مهم نیست، بلکه مهم این است که توانایی خرید متراژ خانه را در آن منطقه داشته باشید و شما دیگر شاهد آن تمایز اجتماعی-فرهنگی نیستید، الان نابرابری فضایی به شدت وجود دارد و استقرار براساس قدرت خرید است.
منبع: فرارو